چگونگی حمایت برندها از مصرفکنندگان در بحران تامین هزینههای زندگی
بحران تامین هزینههای زندگی تأثیر عمیقی بر سلامت روان افراد دارد. در این مقاله به پنج دیدگاه در مورد این که چگونه استانداردهای زندگی فشرده بر نقش مصرفکنندگان و برندها در حمایت از مشتریان تأثیر میگذارد نگاهی انداخته میشود.
در مورد تأثیر بحران تامین هزینههای زندگی بر توانایی مردم برای گذاشتن غذا روی میز و پرداخت کرایه مطالب زیادی نوشته شده است. اما این تأثیرات فوری و ملموس تنها بخشی از این تصورات است. همچنین تأثیر بسیار مضری بر سلامت روان دارد.
تیم بینش UM و پانل مصرف کننده Dynatas اخیراً با همکاری MoneySuperMarket و کمپین خیریه پیشگیری از خودکشی و کمپینی علیه زندگی مصیبتبار (CALM) یک نظرسنجی از 2000 بزرگسال را برای کمپین Money Talks انجام دادند.
یافتهها واضح بود: بیش از یک پنجم بزرگسالان بریتانیا نسبت به امور مالی خود احساس کاهش ارزش خود (22٪) و ناامیدی (22٪) داشتند. هشداردهندهتر، CALM نیز از زمان شروع بحران 45 درصد افزایش تماس با خط کمک خود را ثبت کرده است و دلیل شماره یک این موضوع، نگرانیهای مالی است.
بنابراین مسئولیت بر عهدهی رهبران کسب و کار است تا از مشتریان خود در شرایط اقتصادی سخت مراقبت کنند.
خوشبختانه، پنج بینش کلیدی به دست آمد که میتوان از آنها برای هدایت استراتژی برای برندها و بازاریابانی که میخواهند گفتگوهای سازندهای پیرامون امور مالی شخصی و سلامت روان شروع کنند، استفاده کرد.
1. اضطراب در مورد پول بسیار واقعی است به ویژه در میان گروههای آسیبپذیر
تحقیقات Money Talks نشان داد که بیش از نیمی از مصرفکنندگان (52٪) موافق هستند که بحران هزینه زندگی آنها را مضطرب میکند.
این تنشها مخصوصاً برای جوانان و گروههای محروم و اقلیت شدید بود. در حالی که 42 درصد از بزرگسالان بریتانیایی گفتند که بحران بر سلامت روان آنها تأثیر منفی میگذارد، این میزان به 50 درصد از خانوادههای کم درآمد، 53 درصد از افراد 18 تا 24 ساله، 59 درصد از والدین مجرد و 58 درصد از جامعه افزایش یافت.
تأثیر آن بر افراد زیر 45 سال قابل توجه بود، زیرا به زودی مشخص شد که نسلهای جوانتر به دلیل نرخهای بهره بالا تحت فشار قرار میگیرند.
2. مردم در مورد مشکلات مالی خود صحبت نمیکنند
سه چهارم مصرف کنندگان (75٪) گفتند که با کسی در مورد نگرانیهای خود در مورد پول صحبت نکردهاند. دلایل شامل عدم تمایل به نگرانی دوستان یا خانواده (30٪)، احساس ناراحتی (16٪) یا خجالت (15٪) بود.
در واقع، به طرز باورنکردنی، این تحقیق نشان داد که افراد تمایل بیشتری به صحبت کردن در مورد مشکل قمار یا خیانت خواهند داشت تا در مورد امور مالی شخصی خود.
خارج از دوستان و خانواده، همچنین ممکن است عاملی باشد که عدم اعتماد فزاینده به دولتها، سازمانهای غیردولتی و رسانهها بر تمایل مصرفکنندگان برای ابراز نگرانیهای پولی خود تأثیر میگذارد. در عصر تفرقه، اطلاعات نادرست و دروغپردازیهای عمیق، به نظر میرسد مکانهای پذیرایی کمتری برای افراد استرسزا و مضطرب وجود داشته باشد.
3. مردم مشاوره میخواهند و مایلند به مشاوره برندها گوش دهند.
گفته میشود که ممکن است مجالی برای برندها وجود داشته باشد که فعالانه جلو بیایند و شکاف را پر کنند. سه چهارم مصرفکنندگان (74 درصد) گفتند که از راهنماییهای مالی برندها استقبال میکنند، که این مقدار به 85 درصد از والدین مجرد و 87 درصد از افراد 18 تا 24 ساله افزایش مییابد.
در واقع، بیش از نیمی ( 57٪) احساس میکنند که برندها میتوانند کارهای بیشتری برای کمک به مصرفکنندگان انجام دهند.
4. برندها باید اعتماد مصرفکنندگان را جلب کنند.
با این حال، اگر کسبوکارها در انگیزههای خود در ارائه کمکهای مالی، معتبر و قابل اعتماد نباشند، مردم به آنها اعتماد نمیکنند.
به همین دلیل است که برندها باید معتبر و شفاف باشند. اکنون زمان آن نیست که آنها این واقعیت را زیر سوال ببرند که از هوش مصنوعی در محتوای خود استفاده میکنند. بنابراین هرچه صادقتر باشند، شانس بیشتری برای دستیابی به مخاطبان ناامید و محروم دارند.
5. اهمیت همدلی برندها
این فرصت برای برندها وجود دارد تا حس مشارکت بیشتری در میان مصرفکنندگان ایجاد کنند، به ویژه در چنین محیط رسانهای تفرقه انگیز. بحران هزینه زندگی یک تجربه مشترک است، هرچند منفی، و به برندها این فرصت را میدهد تا با گرد هم آوردن افراد، ارتباطات معناداری ایجاد کنند.
در واقع در طول کووید-19، آخرین تجربه منفی که همه ما مجبور شدیم آن را به اشتراک بگذاریم، به خوبی کار کرد، بنابراین موضوع جدیدی نیست. برندها از قبل میدانند که چگونه حس عضویت و تعلق ایجاد کنند تا در زمانهای پر دردسر روابط قویتری ایجاد کنند.
این امر در مورد حساسیت و همدلی است. به عنوان مثال، 61 درصد از مصرفکنندگان میخواهند که برندها بر نحوه ارائه ارزش تمرکز کنند (مثلاً از طریق پیشنهادات ویژه). مطابق با این موضوع، حدود نیمی ( 49٪) میخواهند توصیههای مفیدی مانند نکاتی در مورد نحوه پسانداز را کسب کنند.
در عین حال، 60 درصد خواهان افزایش حساسیت نسبت به مبارزاتی هستند که بسیاری از مردم با آن روبرو هستند. خبر خوب این است که مردم خواهان فضاهای امن و مکالمه در مورد امور مالی خود هستند و برای تعامل با برندها در این موضوع بسیار آماده هستند. اکنون این به خود برندها بستگی دارد که دری را که مصرفکنندگان به آن فشار میآورند باز کنند.