اولویتهای تفکر استراتژیک در سال 2025
انتقال بینشها از تاکتیک به استراتژی برای ایجاد تأثیر ضروری است. کلر رینی (Claire Rainey) توضیح میدهد که چگونه زمان برای تفکر استراتژیک پیدا کنیم و به طور مؤثر ارتباط برقرار کنیم.
آیا تا به حال احساس کردهاید که میخواهید تأثیر بیشتری داشته باشید؟ ایجاد تغییرات نه سریع است و نه آسان. اما چه در طرف مشتری باشید و چه در طرف آژانس، چه بزرگ باشید و چه کوچک، همه ما باید تأثیر ایجاد کنیم.
این امر صرفاً در مورد عالی بودن در حرفه خود در تحقیقات بازار نیست. به هر حال، یک رستوران با غذای خوشمزه بدون تحویل، خدمات، مکان و فضای مناسب برای آن، هیچ است. تحویل در قسمت جلویی خانه به همان اندازه تولید در قسمت پشتی خانه مهم است، در غیر این صورت کسی برای خوردن غذا وارد نخواهد شد! آنها باید به طور یکپارچه با هم کار کنند.
برای تأثیرگذاری، باید بینش ها را از تاکتیکی به استراتژیک ببریم. اجرای یک سری پروژههای موردی برای مقابله با سؤالات بیپایان شرکتها، به سادگی شما را در یک حلقه تاکتیکی گیر میاندازد. پس چگونه این چرخه را بشکنیم؟
یافتن زمان
ابتدا، زمانی را از کارهای روزمره کنار بگذارید تا با تیم یا ذینفعان خود ملاقات کنید تا چالشهای گستردهتر را در یک افق بلندمدتتر، به عنوان مثال سه سال، شناسایی کنید. کسب و کار میخواهد به کجا برسد؟ سؤالات بزرگ و مسائل حل نشدهای که در حال حاضر مانع از رسیدن به هدف هستند، کدامند؟
یکی از بزرگترین چالشها، محافظت از منابع مالی و انسانی است، زمانی که نتیجه قابل تحویل فوری نیست، اما منابع باید حفظ شود و هدف بزرگتر مدنظر باشد. پروژهای مانند بخشبندی، ما را ملزم به تخصیص منابع و پایبندی به آن برای دریافت نتایج عملی میکند.
جاهطلبی نهایی باید ملموس و به اندازه کافی مهم باشد تا این تعهد را حفظ کند. در طول یک پروژه استراتژیک، که به طور معمول طولانیتر از یک پروژه موردی اجرا میشود، میتوانید با بهروزرسانی ذینفعان ارشد با اطلاعات کوچک، اشتیاق را حفظ کرده و افراد را با خود همراه کنید. گرفتن زمان پخش میتواند مانع دیگری باشد. یک حامی اجرایی را که در کنار شماست شناسایی کنید و آنها را درگیر نگه دارید و بینشها را به صورت دستههای کوچک به اشتراک بگذارید. هنگامی که آماده به اشتراک گذاشتن نتایج پروژه هستید، یک متحد حامی برای شروع فرآیند دارید.
ارتباط مؤثر با تأثیر
برای انتشار پیام شرکتی، بینش باید شامل چهار مورد باشد: مرتبط، به یاد ماندنی، ملموس و فراگیر.
- مرتبط: چه سناریوهایی میتوانند باعث شوند که این موضوع بلافاصله قابل درک باشد؟ برای مثال، در مورد بخشبندی کدام بخش مخاطبی است که با آن صحبت میکنید؟ چه چیزی لحظه «آها» از درک را ایجاد میکند که در آن بتوانند از طریق تجربیات شخصی با آن ارتباط برقرار کنند؟
- به یاد ماندنی: از چه «قلابی» میتوانید استفاده کنید تا آن را کوتاه و سریع کنید و امکان یادآوری آسان را فراهم کنید؟
- ملموس: چه تضمینی میتوانید ایجاد کنید که این موضوع را زنده کند و بتوان به آن اشاره کرد؟ ویدیوها، صفحات، مقالات کوتاه یا پادکستها همگی میتوانند بینش را برای دسترسی ملموس کنند.
- فراگیر: محتوای ملموس باید به راحتی قابل اشتراک و دسترسی باشد، نه در یک درایو یا با حجم فایل بزرگ یا در قالبی که توسط تلفن یا تبلت پشتیبانی نمیشود، پنهان باشد.
مراحل نهایی برای تأثیرگذاری، حول پراکندگی و متحد کردن یک شرکت است. چالشهای بسیاری در اینجا وجود دارد، از جمله حجم زیاد افراد، مکان، تدارکات و خودبینیهایی که مانع از هماهنگی میشوند، به علاوه تغییر مداوم.
با این حال، اگر از بالا به پایین شروع کنید، و بینش خود را در راستا با اهداف شرکت قرار دهید، خرید (پذیرش) احتمالاً سرراستتر خواهد بود. شروع از بالا، تصور انحصار را ایجاد میکند و دهان به دهان میچرخد و درهایی را برای شما باز میکند.
برای پیشبرد آن تأثیر، انحصار، هیجان و علاقه ایجاد کنید. هدف این است که یک حس "داغ از مطبوعات" داشته باشید. یکی دیگر از نکات برای ایجاد علاقه و هیجان، گذاشتن خرده نانها است، به عنوان مثال، نظرات یا ارتباطات تیزر برای ایجاد آگاهی، علاقه و خرید. این امر راه را برای فرود بینش شما هموار میکند.
ایجاد یک اثر ماندگار، زمان و تلاش بسیار زیادی میطلبد. به طور فزاینده، ما به همان اندازه زمان، اگر نگوییم بیشتر، صرف اجرای یک پروژه و بینش میکنیم، همانطور که در ایجاد بینش صرف میکنیم. اطمینان از این که بینش زنده است و نفس میکشد، نیاز به پشتکار دارد، و اغلب، تکرار و اجتماعی شدن گسترده زیادی دارد. پس آماده باشید که ساعتها را صرف کنید! هدف اولیه را به یاد داشته باشید یعنی تغییر استراتژی کسب و کار. این امر یک شبه اتفاق نخواهد افتاد.